خداحافظی سمیرا ایمانی والیبالیست اصفهانی
به گزارش سایت خبری موج ورزش، سمیرا ایمانی ملی پوش سابق والیبال بانوان اظهار داشت: برای تک تک مقامهایم با تمام وجود جنگیدم هر بازیکنی زمانی که وارد عرصه ورزش میشود، به هر چیزی فکر میکند جز خداحافظی، شاید به این دلیل که خداحافظی در هر شرایطی و برای هر کسی سخت و تلخ است؛ حتی برای افراد عادی، ورزش حرفهای قهرمانیهای متعدد، حضور در مسابقات بزرگ ملی وبین المللی، جهانی و در نهایت المپیک آرزوی هر بازیکنی است که هر لحظه به آن فکر میکند جز روز خداحافظی!
برگزاری مراسم خداحافظی سیمرا ایمانی ملی پوش باسابقه والیبال بانوان در جریان فینال مسابقات لیگ دسته یک بانوان که با صعود تیم شهرداری اراک به لیگ برتر همراه بود با توجه به حضور ایمانی به عنوان مربی و بازیکن موجب شد تا با وی هم صحبت شویم از روزهایی که در تیمهای اصفهانی توپ میزد و از ذوب آهن که در آن رشد کرد به تیم ملی رسید و از روزهایی که او مورد بی مهری واقع شد تا رفتن به اراک و بازی خداحافظی در خارج از اصفهان...
1)دو روز پیش در اراک به صورت رسمی از دنیای بازیکن والیبال بودن جدا شدی چه احساسی داشتی؟
واقعاً نمی توانم از احساسی که در آن لحظه داشتم چیزی بگویم، یک سوپرایز شیرین و فراموش نشدنی؛ افراد مهمی از فدراسیون و هیئت اراک در مراسم حضور داشتند. زمانی که دیدم تلاشهای نزدیک به دو دههای که در والیبال بانوان بودم اینگونه دیده میشود خیلی خیلی خوشحال شدم، البته بغضی که داشتم بیشتر از آن جهت بود که این مراسم خارج از اصفهان برایم گرفته شد اما از تمامی آنهایی که در مراسم بودند تشکر و قدردانی میکنم.
2)هفده سال بودن در تیمهای همیشه مدعی و سطح بالا و تیم ملی و داشتن رکورد سخت نبود؟
دقیقاً خیلی سخت بود، من در تیمهای بودم که همیشه مدعی بودند، ذوب آهن که در واقع در آن متولد و بزرگ شدم و به تیم ملی رسیدم، در گیتی پسند، باریج اسانس کاشان و شهرداری اراک نیز حضور داشتم. ۷ عنوان قهرمانی و چیزی بین ۷ تا ۸ عنوان نایب قهرمانی حاصل سالها بازی در این تیمها بوده است، که برای تک تک آنها با تمام وجود تلاش کردم و جنگیدم، این برای من باعث غرور است و احساس مسئولیتی سنگین می کنم نسبت به اینکه میبایستی این تجارب را در اختیار ورزشکاران نوجوانی که در حال رشد هستند قرار دهم.
3)حدود دو سالی فعال نبودید، وبعد شهرداری اراک، چی شد به اراک رفتید؟
به پیشنهاد مدیر عامل این باشگاه حدود ۳ ماه قبل به اراک رفتم و با این تیم به عنوان مربی شروع به کار کردم، در پست سرعتی زن که پست تخصصی خودم بود بازیکن خوبی نداشتیم، بازیکنان شهرداری اراک همگی متولدین ۷۸ به بعد و بسیار جوان هستند. چون بازیکن خوبی در این پست نبود تصمیم گرفته شد تا به صورت مربی- بازیکن در کنار تیم تا پایان لیگ باشم و نتایج خوبی گرفتیم. تیم آبنوس تیمی بود که از ابتدا با توجه به داشتن بازیکنان بزرگسال خوب برای قهرمانی بسته شده بود و تیم ما شگفتی آفرید و با قهرمانی و اقتدار به لیگ برتر صعود کرد.
4)همکاری شما با شهرداری اراک ادامه خواهد داشت؟
ببینید همه چیز به شرایط و آینده بستگی دارد، من به عنوان مادر وظایفی دارم و در حال حاضر نیز مربی تیمهای پایه ذوب آهن نیز هستم، در کنار آن سرمربی تیم ملی دوباره از من برای حضور در کادر تیم ملی دعوت کرده است. شرایط بانوان با آقایان فرق دارد به ویژه زمانی که تیم در لیگ برتر است، دیگر با هفتهای دو جلسه تمرینات مناسب نیست، باید تمرینات منظم و مستمر همراه با دیدارهای تدارکاتی باشد و این زمان نیاز دارد. هر چند مسئولان این تیم پیشنهاد ادامه همکاری دادهاند اما باید دید در آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد. والیبال بانوان اراک و این تیم آیندهای درخشان در پیش رو دارد، سرمایه گذاری خوبی کردند و دو نفر از تیم شهرداری به تیم ملی راه یافتند که از اتفاق هم پست خودم بودند این نشان میدهد که توانستند آموزشها و تمرینات خوبی را سپری کنند و برای من به عنوان یک مربی بسیار ارزشمند است.
5)به صورت ناگهانی به کادر تیم ملی برای مسابقات مالدیو دعوت شدی؟
بله، کاملاً اتفاقی بود. با توجه به شرایطی که در تیم ملی به وجود آمد، در روزهای آخر به تیم ملی اضافه شدم و همراه تیم به مالدیو رفتم، قرارداد من نیز تا پایان مسابقات مالدیو بود، عملکردی که داشتم با رضایت "مایدا چیچیچ " سرمربی تیم ملی همراه بود و بنا به درخواست وی دوباره به کادر تیم ملی دعوت شدم. این افتخاری است برای من که در کنار چنین مربی سطح بالایی کسب تجربه کنم.
6)خیلیها اعتقاد دارند "چیچیچ" موجب تحول در تیم ملی بانوان شده درست است؟
من نیز تا قبل از حضور در تیم ملی فقط شنیده بودم، اما زمانی که در کنار تیم ملی قرار گرفتم مشاهده کردم، تیم ملی از نظر تکنیک و اخلاق حرفهای و ملی بسیار تغییر کرده، مایدا در زمانی که بازیکن بوده در سطح لیگ اروپا در کشورهای صربستان، آلمان و ایتالیا بازی کرده و یک فرد کاملاً حرفهای است. آدم بسیار باهوشی که با جان و دل برای پیشرفت و ارتقاء والیبال بانوان ایران زحمت میکشد، کارهای او من را یاد "ولاسکو" میاندازد. تمام رفتار و عکس العمل بچهها را درک میکند، حس میکنی فارسی را به خوبی میفهمد، زمانی که سرود ایران نواخته میشود همچون یک ایرانی احساساتی میشود و اشک را در چشمهایش میتوانی بببینی.
7)انتخاب شما به عنوان کمک مربی اعتراضاتی را نیز همراه داشت، چرا؟
همان گونه که گفتید عدهای اعتقاد داشتند نبایستی این انتخاب صورت میگرفت، و افراد دیگری در لیست بودند که میتوانستند در کنار کادر تیم ملی باشند. اما این انتخاب سرمربی و کادر فنی تیمهای ملی بود و فکر میکنم جواب این اعتماد را به خوبی دادم. در تمامی زمانهایی که در کنار سرمربی تیم بودم نکات مهم را نت برداری کردم و تجاربی که در طول سالها بازی به دست آوردم کمک زیادی به من کرد، به دنبال آن هستم تا در عرصه مربیگری نیز بتوانم به گونهای عمل کنم که شایسته مربیان زن ایرانی است، و به عنوان یک فرد تأثیر گذار در خدمت بانوان این رشته باشم، هرچند می دانم دنیای مربیگری با بازیکنی بسیار فرق دارد اما تلاشم را میکنم و می دانم که به موفقیت خواهم رسید.
برگزاری مراسم خداحافظی سیمرا ایمانی ملی پوش باسابقه والیبال بانوان در جریان فینال مسابقات لیگ دسته یک بانوان که با صعود تیم شهرداری اراک به لیگ برتر همراه بود با توجه به حضور ایمانی به عنوان مربی و بازیکن موجب شد تا با وی هم صحبت شویم از روزهایی که در تیمهای اصفهانی توپ میزد و از ذوب آهن که در آن رشد کرد به تیم ملی رسید و از روزهایی که او مورد بی مهری واقع شد تا رفتن به اراک و بازی خداحافظی در خارج از اصفهان...
1)دو روز پیش در اراک به صورت رسمی از دنیای بازیکن والیبال بودن جدا شدی چه احساسی داشتی؟
واقعاً نمی توانم از احساسی که در آن لحظه داشتم چیزی بگویم، یک سوپرایز شیرین و فراموش نشدنی؛ افراد مهمی از فدراسیون و هیئت اراک در مراسم حضور داشتند. زمانی که دیدم تلاشهای نزدیک به دو دههای که در والیبال بانوان بودم اینگونه دیده میشود خیلی خیلی خوشحال شدم، البته بغضی که داشتم بیشتر از آن جهت بود که این مراسم خارج از اصفهان برایم گرفته شد اما از تمامی آنهایی که در مراسم بودند تشکر و قدردانی میکنم.
2)هفده سال بودن در تیمهای همیشه مدعی و سطح بالا و تیم ملی و داشتن رکورد سخت نبود؟
دقیقاً خیلی سخت بود، من در تیمهای بودم که همیشه مدعی بودند، ذوب آهن که در واقع در آن متولد و بزرگ شدم و به تیم ملی رسیدم، در گیتی پسند، باریج اسانس کاشان و شهرداری اراک نیز حضور داشتم. ۷ عنوان قهرمانی و چیزی بین ۷ تا ۸ عنوان نایب قهرمانی حاصل سالها بازی در این تیمها بوده است، که برای تک تک آنها با تمام وجود تلاش کردم و جنگیدم، این برای من باعث غرور است و احساس مسئولیتی سنگین می کنم نسبت به اینکه میبایستی این تجارب را در اختیار ورزشکاران نوجوانی که در حال رشد هستند قرار دهم.
3)حدود دو سالی فعال نبودید، وبعد شهرداری اراک، چی شد به اراک رفتید؟
به پیشنهاد مدیر عامل این باشگاه حدود ۳ ماه قبل به اراک رفتم و با این تیم به عنوان مربی شروع به کار کردم، در پست سرعتی زن که پست تخصصی خودم بود بازیکن خوبی نداشتیم، بازیکنان شهرداری اراک همگی متولدین ۷۸ به بعد و بسیار جوان هستند. چون بازیکن خوبی در این پست نبود تصمیم گرفته شد تا به صورت مربی- بازیکن در کنار تیم تا پایان لیگ باشم و نتایج خوبی گرفتیم. تیم آبنوس تیمی بود که از ابتدا با توجه به داشتن بازیکنان بزرگسال خوب برای قهرمانی بسته شده بود و تیم ما شگفتی آفرید و با قهرمانی و اقتدار به لیگ برتر صعود کرد.
4)همکاری شما با شهرداری اراک ادامه خواهد داشت؟
ببینید همه چیز به شرایط و آینده بستگی دارد، من به عنوان مادر وظایفی دارم و در حال حاضر نیز مربی تیمهای پایه ذوب آهن نیز هستم، در کنار آن سرمربی تیم ملی دوباره از من برای حضور در کادر تیم ملی دعوت کرده است. شرایط بانوان با آقایان فرق دارد به ویژه زمانی که تیم در لیگ برتر است، دیگر با هفتهای دو جلسه تمرینات مناسب نیست، باید تمرینات منظم و مستمر همراه با دیدارهای تدارکاتی باشد و این زمان نیاز دارد. هر چند مسئولان این تیم پیشنهاد ادامه همکاری دادهاند اما باید دید در آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد. والیبال بانوان اراک و این تیم آیندهای درخشان در پیش رو دارد، سرمایه گذاری خوبی کردند و دو نفر از تیم شهرداری به تیم ملی راه یافتند که از اتفاق هم پست خودم بودند این نشان میدهد که توانستند آموزشها و تمرینات خوبی را سپری کنند و برای من به عنوان یک مربی بسیار ارزشمند است.
5)به صورت ناگهانی به کادر تیم ملی برای مسابقات مالدیو دعوت شدی؟
بله، کاملاً اتفاقی بود. با توجه به شرایطی که در تیم ملی به وجود آمد، در روزهای آخر به تیم ملی اضافه شدم و همراه تیم به مالدیو رفتم، قرارداد من نیز تا پایان مسابقات مالدیو بود، عملکردی که داشتم با رضایت "مایدا چیچیچ " سرمربی تیم ملی همراه بود و بنا به درخواست وی دوباره به کادر تیم ملی دعوت شدم. این افتخاری است برای من که در کنار چنین مربی سطح بالایی کسب تجربه کنم.
6)خیلیها اعتقاد دارند "چیچیچ" موجب تحول در تیم ملی بانوان شده درست است؟
من نیز تا قبل از حضور در تیم ملی فقط شنیده بودم، اما زمانی که در کنار تیم ملی قرار گرفتم مشاهده کردم، تیم ملی از نظر تکنیک و اخلاق حرفهای و ملی بسیار تغییر کرده، مایدا در زمانی که بازیکن بوده در سطح لیگ اروپا در کشورهای صربستان، آلمان و ایتالیا بازی کرده و یک فرد کاملاً حرفهای است. آدم بسیار باهوشی که با جان و دل برای پیشرفت و ارتقاء والیبال بانوان ایران زحمت میکشد، کارهای او من را یاد "ولاسکو" میاندازد. تمام رفتار و عکس العمل بچهها را درک میکند، حس میکنی فارسی را به خوبی میفهمد، زمانی که سرود ایران نواخته میشود همچون یک ایرانی احساساتی میشود و اشک را در چشمهایش میتوانی بببینی.
7)انتخاب شما به عنوان کمک مربی اعتراضاتی را نیز همراه داشت، چرا؟
همان گونه که گفتید عدهای اعتقاد داشتند نبایستی این انتخاب صورت میگرفت، و افراد دیگری در لیست بودند که میتوانستند در کنار کادر تیم ملی باشند. اما این انتخاب سرمربی و کادر فنی تیمهای ملی بود و فکر میکنم جواب این اعتماد را به خوبی دادم. در تمامی زمانهایی که در کنار سرمربی تیم بودم نکات مهم را نت برداری کردم و تجاربی که در طول سالها بازی به دست آوردم کمک زیادی به من کرد، به دنبال آن هستم تا در عرصه مربیگری نیز بتوانم به گونهای عمل کنم که شایسته مربیان زن ایرانی است، و به عنوان یک فرد تأثیر گذار در خدمت بانوان این رشته باشم، هرچند می دانم دنیای مربیگری با بازیکنی بسیار فرق دارد اما تلاشم را میکنم و می دانم که به موفقیت خواهم رسید.
آدرس کوتاه خبر: